یادداشت | توقّع تجمّل زا
سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، باشگاه نویسندگان حوزوی
طوفان چشم و همچشمی
عکسی از کیک شکلاتی گران قیمت را پُست می کند و زیرش می نویسد: «عِشق مامی یاد گرفت خودش پی پی کنه!» تمام خاله ها و عمه های بچه را هم تَگ می کند تا از جشن استقلال تخلّی کودک مطلع شوند. بعد هم به مقدمات مهمانی بعدی می اندیشد: جشنِ اولین مسافرت با بچه!
دنیایی که در آن زندگی می کنیم، هر روز گران تر می شود. تا چند دهه پیش، گرفتن جشن تولّد هم معمولا مختصّ خانواده های متوسّط به بالا بود. امّا امروزه با این ریخت و پاش های فزاینده مواجهیم. هر روز به مناسبتی، بُعدی به ابعاد پیچیده جامعه و خرجی به هزینه های روز افزون خانواده ها اضافه می شود. جامعه ی ما درگیر مشکلات اقتصادی است و علی القاعده باید بر اساس قاعده ی عقلائی «چو دخلت نیست، خرج آهسته تر کن» کمتر خرج کند و قناعت بورزد، اما روز به روز در باتلاق تجمّل و تبرّج، بیشتر فرو می رود. شوربختانه آن که هیچ نشانه ای از اصلاح و بهبود این زخم کاری فرهنگی دیده نمی شود و ضد فرهنگ خودنمایی روز به روز عرصه را بر خانواده های متدین و کم درآمد بیشتر تنگ می کند؛ مومنانی که تنها جرمشان، عدم تبعیت از سنن جاهلی جا افتاده است. آنان انگشت نما می شوند و هزینه می دهند، چون نخواسته اند به این رفتارها تن بدهند و کیسه اموالشان را به تیغ ریخت و پاش، پاره کنند.
حتما همه ما خانواده هایی را می شناسیم که عمیقا دوست دارند مراسم ازدواج فرزندشان را در تالار برگزار نکنند و از خرج اضافی بپرهیزند. آنان ترجیح می دهند رضایت چند همسایه را بگیرند و بساط عروسی را در خانه ی همان ها برپا کنند اما نیش و کنایه و حرف و حدیث های بعد مراسم به قدری برایشان سنگین به نظر می رسد که ترجیح می دهند ترجیح شان را تغییر دهند و زیر بار قرض بروند اما زیر نگاه سنگین مردم نه! حال بگذریم از نوع پذیرایی که اگر شیرینی خامه ای نامحدود و موز برزیلی و پرتقال تامسون و چلو مرغ معطّر به روغن حیوانی و ماست و سالاد و قوطی پپسی نباشد، گویا توهینی به مهمان ها شده و شان و منزلت شان مراعات نگردیده است! و به همین سادگی جوانی که می تواند زندگی اش را با یک پشتوانه اقتصادی محکم آغاز کند و کمربند هزینه هایش را ببندد تا برای خرید منزل و هزینه های ضروری اش برنامه بریزد، ناگهان خود را در اعماق دریای بی پایان توقّعات می یابد و اگر خوش شانس باشد و پدرش سوار بر کشتی رفاه، شاید بتواند از خفگی قرض رها یابد!
به راستی برای این معضل فرهنگی خانمان سوز که حقیقتا دارد بن و بنیان خانواده ایرانی را بر باد می دهد چه باید کرد؟ آیا راهکار تجمل ستیزی دولتی جواب می دهد یا باید مثل بیشتر فعالیت های فرهنگی مفید، از مردم شروع کرد و به بالا تسرّی داد؟
به نظر می رسد در این باره، هم مردم می توانند نقش ایفا کنند و هم دولت و مسئولان و البته مانند همیشه نقش مردم به مراتب پر رنگ تر و اثرگذار تر از دولتی هاست. در یک کلام، مردم باید بساط این توقّع و تجملّ را به هم بزنند و محکم جلوی موجش بایستند؛ ایستادنی که حتما مستلزم هزینه حیثیتی است و هر کسی تاب و توان انجامش را ندارد. به قول معلم محبوب قرآن، آقای قرائتی، کشور ما اکنون بیش از همه به آدم هایی نیاز دارد که جگر داشته باشند و بتوانند رفتارهای خلاف عُرفِ غلط انجام و جو مسموم جامعه را تغییر دهند. طبعا اگر مردم در این راه، صبوری پیشه کنند و از سرزنش هیچ سرزنشگری نهراسند، رحمت و رضوان خدا شامل شان خواهد شد و یکی از کُشنده ترین بیماری های فرهنگی سال های اخیر جامعه مان را از پای در خواهند آورد؛ مرگی که بیش از همه به خود مردم، خیر خواهد رساند و پای زندگی شان را از طناب ضخیم توقّع و تجمّل آزاد خواهد کرد.
و دیگری، دولت، که باید بکوشد در دستگاه عریض و طویل خودش، تجدید نظر کند و هیچ گونه ریخت و پاشی را برنتابد. مراسم ها و همایش های بی فایده و کم اثر را فاکتور بگیرد و بودجه اش را صرف امور ضروری مملکت نماید. به مدیرانش حق اوقات فراغت فرزندان ندهد و سفره های رنگین برای وزرایش نیندازد.
اگر همه این اتفاقات بیفتد و جهادی کنار هم بایستیم و بساط لوکس گرایی جاهلانه را برچینیم، می توان به آینده این مرز و بوم امید بست و الّا طوفان این چشم و هم چشمی، چشم حیات مان را کور خواهد کرد بی تعارف!/۸۴۱/ز۵۰۴/س
علی بهاری، نویسنده حوزوی